عنوان وب‌سایت من

چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

سرتیتر صفحه جدید

 

به نام خدا

 

 

 

 

 

تحقیق درس:مبانی نظری اسلام

موضوع: وهابیت

گردآورنده:محسن شامحمدی

استاد: نقی سنائی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وهابیت

وهابیت دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است که بنیان‌گذار آن محمد بن عبدالوهاب از علمای سنی عربستان سعودی است. وی خود پیرو ابن تیمیه بود و با ایدئولوژی‌های شیعه وتصوف آن زمان به مخالفت برخاست. وی تنها به حدیث و قرآن اعتقاد داشت و واسطه کردن شخص و بندگان خدا را کفر به خدا وشرک مطلق می‌دانست.

محمد بن عبدالوهاب

محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۰۸۲ ه.خ (۱۱۱۵ ه.ق) در عونیه نجد متولد شد و در دمشق به تحصیل پرداخت و از علماء حنبلی آراء ابن تیمیه متوفی در سال۷۰۶ ه.خ (۷۲۸ ه.ق) و ابن قیم الجوزیه شاگرد او متوفی در سال۷۲۸ ه.خ(۷۵۱ ه.ق) را آموخت. ابن عبدالوهاب به بغداد و بصره مسافرت کرد و مذهب حنبلی را تکمیل کرد و در بازگشت، محمد بن سعود را که بر قبائل عتوب و عنزه امارت داشت به وهابیت دعوت کرد. و او نیز این عقیده را پذیرفت و افکار محمد بن عبدالوهاب را شعار حکومت خود کرد و برای نشر آن با شهرهای مجاور خود پیکارها کرد و مرکز حکومت خود را درعیه قرار داد، در آنزمان ریاضی‌ها از دعوت او سرپیچیدند و دهام بن دواس امیر ریاض با ابن سعود سالها پیکار کرد تا عاقبت مغلوب شد و حکومت ریاض به ابن سعود رسید. پس از ابن سعود، پسرش عبدالعزیز بن سعود به امارت رسید. او نیز برای نشر آئین وهابیت کوششها و جنگها کرد. در سال۱۱۷۹ ه.خ (۱۲۱۵ ه.ق) پانزده هزار تن از وهابیون برای پاک کردن شهر کربلا از آنچه «نمادهای شرک» می‌نامیدند به شهر کربلا حمله کرده و خزینه و حرم  امام حسین (ع) را بکلی تخریب کردند.چون این خبر منتشر شد فتحعلی شاه قاجار، پادشاه وقت ایران، صد هزار لشگر فراهم کرد و سلیمان پاشا والی بغداد نیز لشگری جدا برانگیخت که با لشکر وهابیون در صحرای نجد رزم کنند لکن در ایران جنگ روسیه پیش آمد و در عراق جنگ کردها برای برپایی کشور مستقل خودشان برپا شد و بدین صورت تفکر وهابیت به شکلی قدرتمند ظهور کرد.

بنابر روایات شیعیان، افکار محمد بن عبدالوهاب منجر به نزاع‌های خونینی در عراق و کشته شدن هزاران نفر از شیعیان در شهرهای شیعه نشین عراق و طائف و همچنین در میان مناطق صوفیه کردستان عراق و ترکیه شد.

وهابیت در ۵۰ سال گذشته مذهب درباری سعودی بوده‌است، اما گروهی تندرو از این میان بنام القاعده و سلفی‌های تکفیری (سلفی جهادی) ظهور نموده و باعث انشعاب در مکتب وهابیت شده‌اند.

 علمای بزرگ وهابی مانند ابن جبرین شیعیان را رافضی مینامند و قتل آنان را مباح می‌دانند. تشیع را به مراتب بدتر از سایر ادیان می‌دانند و مال و جان آنان را حلال می‌دانند. این فتواها باعث کشته شدن هزاران زن و مرد و حتی کودک شیعه مذهب در کشورهای عراق و افغانستان و ایران (زاهدان) شد.

وهابیانی که در هندوستان، افغانستان و پاکستان هستند و هسته ی اصلی نیرو های القاعده را تشکیل می دهند در اصل پیرو تسنندیوبندی] هستند و به علت مبارزه با شعایر دینی نظیر زیارت اهل قبور و... و دشمنی با تشیع با وهابیان عربستان متحد شدند به طوری که امروز هر دو طایفه را پیرو یک مسلک می دانند.

 

 

 

 

محمد بن عبدالوهاب از نگاهی دیگر

 

محمد عبدالوهاب، (در عربی: محمد بن عبد الوهاب التمیمی) (۱۰۸۲-۱۱۷۰ هجری خورشیدی، ۱۱۱۵-۱۲۰۶ هجری قمری، ۱۷۰۳-۱۷۹۱ میلادی) بنیانگذار دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است که بعدها به نام وهابیت در میان مسلمانان و علمای سنی عربستان سعودی ریشه گرفت.

 

زندگی

محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۱۱۵ در شهر عُیَینه از توابع نجد دیده به جهان گشود. پدر وی، عبدالوهاب از قضات آن شهر به شمار می‌رفت. محمد، فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت. سپس برای تکمیل معلومات رهسپار مدینهٔ منوره شد و در آنجا به تحصیل حدیث و فقه پرداخت.

در دوران تحصیل در مدینه، گه‌گاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقایدی خاص حکایت داشت، چندان که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد.

چندی بعد، محمدبن عبدالوهاب مدینه را به سوی نقاط دیگر ترک کرد و چهار سال در بصره و پنج سال در بغداد و یکسال در کردستان و دو سال در همدان اقامت گزید. اندک زمانی نیز رحل اقامت در اصفهان و قم افکند و آنگاه از طریق بصره آهنگ احساء کرد و از آنجا به «حُرَیمله» اقامتگاه پدرش رفت.

تا زمانی که پدرش در قید حیات بود وی کمتر سخن می‌گفت. تنها گاه میان او و پدرش نزاعی در می‌گرفت. ولی پس از درگذشت پدر به سال ۱۱۵۳ ق، پرده از روی عقاید خود برداشت.

تبلیغات محمد بن عبدالوهاب در شهر حریمله افکار عمومی را برآشفت، به گونه‌ای که ناچار شد آنجا را به عزم اقامت در عیینه (زادگاهش) ترک کند. در عیینه با حاکم وقت، عثمان بن معمر، تماس گرفت و دعوت جدید خود را با او در میان نهاد و قرار شد که او با پشتیبانی حاکم، آیین خود را تبلیغ کند. ولی طولی نکشید فرمانروای احساء که مقامی برتر از حاکم عیینه داشت عمل عثمان را ناروا شمرد و دستور داد هرچه زودتر محمد بن عبدالوهاب را از شهر عیینه بیرون کند.

بنابراین وی ناچار شد نقطهٔ سومی را به نام درعیه برای اقامت برگزیند که محمد بن سعود (جد آل سعود) بر آن حکومت می‌کرد. او دعوت خود را با حاکم درعیه در میان نهاد و هردو پیمان بستند که رشتهٔ دعوت از آنِ محمد بن عبدالوهاب و زمام حکومت در دست محمد بن سعود باشد. برای استحکام این روابط، ازدواجی نیز بین دو خانواده صورت گرفت.

محمد بن عبدالوهاب تبلیغ خود را در پرتو قدرت حاکم آغاز کرد. به زودی هجوم به قبایل اطراف و شهرهای نزدیک شروع شد و سیل غنایم از اطراف و اکناف به شهر درعیه که شهر فقیر و بدبختی بود، سرازیر گشت. این غنایم چیزی جز اموال مسلمانان منطقهٔ نجد نبود که با متهم شدن به شرک و بت‌پرستی، اموال و ثروتشان بر سپاه محمد بن عبدالوهاب حلال شده بود تا آنجا که آلوسی که خود تمایلات وهابی‌گری دارد، از مورخی به نام ابن بُشر نجدی چنین نقل می‌کند:

«من در آغاز کار، شاهد فقر و تنگدستی مردم درعیه بودم ولی بعدا این شهر در زمان سعود (نوهٔ محمد بن سعود) به صورت شهری ثروتمند درآمد، تا آنجا که سلاحهای مردم آن، با زر و سیم زینت یافته بود. بر اسبان اصیل و نجیب سوار می‌شدند و جامه‌های فاخر در بر می‌کردند و از تمام لوازم ثروت بهره‌مند بودند، به حدی که زبان از شرح آن قاصر است.»

دو چیز به انتشار دعوت محمد بن عبدالوهاب در میان اعراب بادیه‌نشین نجد کمک کرد: ۱. حمایت سیاسی و نظامی آل سعود. ۲. دوری مردم نجد از تمدن و معارف و حقایق اسلامی.

جنگ‌هایی که وهابیان در نجد و خارج از نجد (همچون حجاز و یمن و شام و عراق) می‌کردند، جاذبه‌ای دل‌فریب داشت: ثروت هر شهری که با قهر و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر مهاجمین حلال بود، اگر می‌توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار می‌دادند و در غیر این صورت به غنایمی که به دست آورده بودند، اکتفا می‌کردند.

هر اندیشهٔ نوظهوری _ خاصه اگر در پوشش «توحید» عرضه شود _ در روزهای نخست توجه مردم را به خود جلب می‌کند، خاصه در جایی که مردم آن از علم و دانش دور باشند. روزی که محمد بن عبدالوهاب کار خود را در نقاب دعوت به توحید و مبارزه با شرک آغاز کرد، برخی از شخصیت‌های نجد و یمن به سوی وی اقبال کردند. برای نمونه زمانی که موج دعوت او به یمن رسید امیر محمد بن اسماعیل (۱۰۹۹- ۱۱۸۶) مؤلف کتاب «سبل السلام فی شرح بلوغ المرام» قصیده‌ای بلند بالا در مدح محمدبن عبدالوهاب سرود که مطلع آن چنین بود:

سلامٌ علی نجدٍ و من حلَّ فی نجد و ان کان تسلیمی علی البُعد لایُجدی

یعنی: درود بر نجد و کسی که در آن قرار دارد، هرچند درود من از این راه دور سودمند نیست

ولی همو، هنگامی که خبرهای ناگواری از قتل و غارت وهابیان را دریافت کرد و فهمید که محمدبن عبدالوهاب به تکفیر مسلمانان پرداخته و برای مال و جان آنها بهایی قایل نیست، از سرودهٔ پیشین خود پشیمان گشت و قصیده‌ای نو سرود که با این بیت آغاز می‌شد:

رَجَعت عن القول الذی قلت فی النجدی و قد صح لی عنه خلاف الذی عندی

یعنی: من از گفتار پیشین خود در حق آن مرد نجدی بازگشتم، زیرا خلاف آنچه دربارهٔ وی می‌پنداشتم برایم ثابت شد.

کشتار وهابیان در عتبات عالیات به راستی صفحه‌ای سیاه در تاریخ اسلام است. صلاح‌الدین مختار که از نویسندگان وهابی است می‌نویسد: در سال ۱۲۱۶ ق. امیر سعود با قشون بسیار متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وی در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد.

سپاهش برج و باروی شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار و خانه‌ها بودند به قتل رساندند. سپس نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه‌ای به نام ابیض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه، به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمین تقسیم شد.

ابن بشر، مورخ نجدی، دربارهٔ حملات وهابیان به نجف می‌نویسد: در سال ۱۲۲۰ سعود با سپاهی انبوه از نجد و اطراف آن، به بیرون مشهد معروف در عراق (مقصود، نجف اشرف است) فرود آمد و سپاه خود را در اطراف شهر پراکنده ساخت. وی دستور داد باروی شهر را خراب کنند ولی سپاه او زمانی که به شهر نزدیک شدند به خندق عریض و عمیقی برخوردند که امکان عبور از روی آن وجود نداشت. در جنگی که بین طرفین رخ داد، بر اثر تیراندازی از باروهای شهر، جمعی از سپاهیان سعود کشته شدند و بقیهٔ آنها از گرد شهر عقب نشسته به غارت روستاهای اطراف پرداختند.

ممکن است تصور شود که وهابیان تنها بلاد شیعه‌نشین را مورد تاخت و تاز خود قرار می‌دادند. ولی این تصور به هیچ‌وجه درست نیست و باید گفت کلیهٔ مناطق مسلمان‌نشین حجاز و عراق و شام، آماج حملات آنها قرار داشت و تاریخ در این مورد، از هجوم‌های وحشیانه‌ای گزارش می‌دهد که مجال شرح همهٔ آنها در این مختصر نیست. نمونه‌وار به یک مورد اشاره می‌کنیم:

جمیل صدقی زهاوی در خصوص فتح طائف به دست وهابیان می‌نویسد: از زشت‌ترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند. طفل شیرخوار را بر روی سینهٔ مادرش سر می‌بریدند. جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند همه را کشتند.

چون در خانه‌ها کسی باقی نماند به دکانها و مساجد رفتند و هر که بود، حتی گروهی که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتابها را که در میان آنها تعدادی مصحف شریف (قرآن) و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم (از معتبرترین کتابهای حدیثی در نزد اهل سنت) و دیگر کتب حدیث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند. این واقعه در سال ۱۲۱۷ اتفاق افتاد.

وهابیان پس از قتل عام طائف، نامه‌ای به علمای مکه نوشته و آنان را به آیین خویش دعوت کردند. سپس صبر کردند تا ایام حج منقضی شد و حاجیان از مکه بیرون رفتند، آنگاه قصد مکه نمودند.

به نوشتهٔ شاه فضل رسول قادری (هندی)، علمای مکه در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامهٔ وهابیان نجد پاسخ گویند، در حین گفتگو و مشاورهٔ آنان، ناگهان جمعی از ستمدیدگان طائف داخل مسجدالحرام شدند و آنچه را بر آنان گذشته بود، بیان داشتند و در میان مردم شایع شد که وهابیان به مکه آمده و کشتار خواهند کرد.

مردم مکه سخت در وحشت و اضطراب افتادند، چندان که گویی قیامت برپا شده‌است. علما اطراف منبر (در مسجدالحرام) جمع شدند. ابوحامد خطیب به منبر رفت و نامهٔ وهابیان و جواب علما در رد عقاید آنان را قرائت کرد. آنگاه خطاب به علما وقضات و ارباب فتوا گفت: گفتار نجدیان را شنیدید و عقایدشان را دانستید.

دربارهٔ آنان چه می‌گویید؟ همهٔ علما و مفتیان مذاهب اربعهٔ اهل سنت، از مکهٔ مشرفه و سایر بلاد اسلامی که برای ادای مناسک حج آمده بودند، به کفر وهابیان حکم کردند و بر امیر مکه واجب دانستند به مقابلهٔ با آنان بشتابد و افزودند که بر مسلمین واجب است او را یاری کنند و با وی درجهاد شرکت نمایند و هرکس بدون عذر، تخلف کند، گنهکار بوده و هرکس در این راه شرکت کند مجاهد و در صورت کشته شدن شهید خواهد بود. در این امر، اتفاق نظر بود و فتوای مزبور را نوشتند و همه مهر کردند.....

 

اعتقادات

شیخ محمد عبدالوهاب خود را پیرو و مرید ابن تیمیه، از علمای مشهور و پر اعتبار اهل تسنن می‌دانست

حرکت وهابیت با ایدئولوژی شیعه به مخالفت برخاست. شیخ محمد عبدالوهاب تنها به قرآن اعتقاد داشت و بر خلاف نظام موجود آنزمان که برمبنای وجود واسطه و یا «امام» بین خالق و مخلوق خلق شده بود، واسطه قرار دادن اشخاص و بندگان خدا را کفر به خدا و شرک مطلق در اسلام می‌دانست.

گفتنی است هم اکنون اکثریت مردم عربستان سعودی خود را وهابی و پیرو عقاید شیخ محمد عبدالوهاب می‌دانند.

پیشوای نهضت وهابیت محمد بن عبدالوهاب نجدی (1115-1201/1703-1782) نام دارد. نام وهابیت را مخالفان به آنها داده‌اند در حالیکه پیروان آن خود را الموحدون و مذهب خود را محمدیت نامیده‌اند این گروه سنی و پیرو مذهب احمد بن حنبل می‌دانند.

 

 

عقاید:

 

1- هر چیزی که بجز خدای تعالی مورد عبادت قرار گیرد خطاست و هر کس این چیزها را عبادت کند سزاوار مرگ است.

2- جماعت زیادی از مسلمانان موحد نیستند زیرا می‌کوشند تا عنایت خدا را با زیارت قبور اولیا بدست آورند بنابراین مشرکند.

3- ذکر نام پیامبر، ولی، یا فرشته‌یی در نماز شرک است.

4- اگر غیر از خدا از کسی شفاعت جویند کفر است.

5- هرکسی برای روا شدن حاجات خود از غیر خدا یاری بخواهد کافر است.

6- علمی که مبتنی بر قرآن مجید سنت پیامبر و استنباط‌های ضروری عقل نباشد. کفر است

7- انکار قدر (قدرت داشتن انسان بر انجام کارها) در همه افعال به معنی الحاد و بدعت است.

8- تفسیر قرآن بر پایه تأویل کفر است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تفاوت وهابیت با مذهب حنبلی:

 

1- حضور نماز جماعت واجب است.

2- استعمال یا شرب تنباکو حرام است.

3- زکوه باید از منافع نهانی پرداخت شود مانند امور تجاری

وهابیت به مسئله توحید حساس بود و اعتقاد داشتند که خداوند همه چیز را آفریده و هیچکس حق فرمان راندن بر آن را ندارد. و اداره امور عالم فقط باید به دست خدا باشد. خدای تعالی به تنهایی شارع عقاید است و اوست که حلال و حرام را بیان می‌کند و سخن دیگری جز خدا و پیامبر در دین حجت نیست.

نهضت‌ وهابیه، هر چند در آغاز به نام اصلاح و پیراستن اسلام از بدعت گمراهان و بازگردانیدن آن به شیوة (سلف صالح) آغاز شد اما در عمل خود به صورت یکی از موانع رشد و پویایی و پیشرفت اندیشه مسلمانان درآمد چنانکه پیروان این نهضت تا این اواخر در شمار بی‌خبرترین و وامانده‌ترین ملت‌های مسلمان بودند.

و همچنین به دلیل کشتارها و ویرانیهایی که وهابیان در سرزمین‌های اسلامی بویژه مکه و مدینه مرتکب شدند و بر تعصب‌ها و کشاکش‌های فرقه‌یی میان مسلمان افزودند و آثار تاریخ و معابر و معابد بسیاری را خراب کردند. آنان در شناساندن اسلام اگر چه از لحاظی با قرآن و سنت مطابقت داشت ولی از جهات دیگر مخالف مبادی اسلامی بود به نظر همه مذاهب اسلامی به جز حنبلی‌ها عقاید وهابیه در معنای بدعت و حرمت زیارت و بذبح و نذر و شفاعت و جز آنها با اصول اسلامی مطابقت ندارد.

 

 

 

 

 

 

توضيح المسائل وهابيت

 

فرقه وهابیت بر اساس یک هدف ظاهری و یک هدف باطنی تشکیل شده است. هدف ظاهری وهابيت عبارت است از اخلاص در توحید و جنگ با شرک و بت پرستی ، ولی واقعیت جنبش وهابیت، چه از جهت فکری و چه عملی، این هدف را تأیید نمی كند، هدف باطنی و پنهان آنها کشتار مسلمانان و افروختن آتش فتنه و جنگ در بین آنان، در جهت خدمت به فراماسونری و امپریالیسم جهانی است و این اصل، محور تمام تلاشهای وهابیت از زمان ظهور تا به امروز است، و آن هدف ظاهری را فقط برای اغوا و گمراه کردن ساده لوحان و عوامّ الناس قرار داده اند. اكنون با توجه به فتواهاي صادر شده توسط مفتيان وهابي طي حدود يك سال اخير كه بسيار عجيب و غير منطقي بوده، بر آن شديم تا با جمع آوري آن، مجموعه كوچكي را در اختيار علاقمندان قرار دهيم تا با مطالعه اي گذرا به پوچ و منحرف بودن اين انديشه بيشتر پي ببرند.  

۱- عجیب‌ترین فتوای وهابیت صادر شد

 

۲- فتوای تحریم فروش سگ و گربه در عربستان

 

۳- فتوای ازدواج مجاهدین با دختران کوچک

 

۴- پرداخت نقدي زكات فطريه حرام است!

 

۵- فتوای جنجالی "قرضاوی" درباره نوشيدن مشروبات الكلی

 

۶- فتواي جديد و عجیب علمای سعودی!

 

۷- نشر "فحشا" با استفاده از "فتوا"

 

۸- فتوای عجیب یک وهابی درباره بچه دار شدن از راه دور!

 

۹- صدور فتوایی جنجالی در مورد زنان در مصر

 

۱۰- نماز کارمندان نباید بیشتر از ده دقیقه طول بکشد

 

۱۱- اختلاط زنان و مردان در کار حرام نیست

 

۱۲- فتوای منع تقریب بین مذاهب اسلامی

 

۱۳- دیدن سریال های ترکیه حرام است

 

۱۴- "جزيه" دهيد وگرنه كشته مي‌شويد

 

 

۱۶- زنان می‌توانند شوهران خود را کتک بزنند

 

۱۸- فروش خانه به شيعيان عربستان حرام شد

 

۱۹- قامت خداي وهابيت 60 ذراع است!

 

۲۰- فتوایی جدید: داشتن 9 همسر جایز است!

 

۲۱- پوشیدن شلوار برای زنان حرام است!

 

۲۲- مفتی عربستان به دنبال "پیامبر" شدن!

 

۲۳- رأی دادن به غیر مسلمان حرام است

 

۲۴- یوگا براي مسلمانان اندونزی حرام اعلام شد

 

۲۵- تحريم‌كنندگان كالاهاي غربي "دمده" هستند

 

۲۶- دختران 10 ساله هم می‌توانند ازدواج کنند!

 

۲۷- مسابقه مشاعره از رفتار عصر جاهليت است

 

۲۸- سجده نكردن روي فرش افراط‌گري است!

 

۲۹- عالم وهابی: گل می زنید سجده نکنید!

 

 

 

پشت پرده وهابیت

عصامه النجفی

فرقه وهابیت بر اساس یک هدف ظاهری و یک هدف باطنی تشکیل شده است. هدف ظاهری وهابیت عبارت است از اخلاص در توحید و جنگ با شرک و بت پرستی ، ولی واقعیت جنبش وهابیت، چه از جهت فکری و چه عملی، این هدف را تأیید نمی کند، هدف باطنی و پنهان آنها کشتار مسلمانان و افروختن آتش فتنه و جنگ در بین آنان، در جهت خدمت به فراماسونری و امپریالیسم جهانی است و این اصل، محور تمام تلاشهای وهابیت از زمان ظهور تا به امروز است، و آن هدف ظاهری را فقط برای اغوا و گمراه کردن ساده لوحان و عوامّ الناس قرار داده اند.

 

 

شکی نیست که شعار اخلاص در توحید و مبارزه با شرک، شعار بسیار جذابی است که پیروان وهابیت با شور و هیجان تمام از آن سخن می گویند. ولیکن آن بیچارگان خبر ندارند که این شعار تنها دستاویزی برای رسیدن به آن اهداف پنهانی است که استعمار غرب برای تحققش این فرقه را به وجود آورده.

 

 

محققان تاریخ وهابیت ثابت کرده اند که این فرقه در اصل به دستور مستقیم وزارت بریتانیا ایجاد شد، به عنوان مثال به کتابهایی چون "پایه های استعمار" از خیری حماد و "تاریخ نجد" از سنت جان ویلبی یا عبد الله ویلبی و "خاطرات حاییم وایزمن" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و نیز "خاطرات مستر همفر" و "وهابیت، نقد و تحلیل" از دکتر همایون همّتی مراجعه کنید. «وهابیت عملاً مصمّم شده که نقش خود را در زشت جلوه دادن چهره اسلام به عنوان یک دین خونریز به خوبی بازی کند»...

 

 

بر این اساس، این فرقه از نظر فکری قائم بر سه اصل عملی می باشد و می توان این اصول را با نگاهی به برنامه های درسی و تربیتی سعودی دریافت، اولین اصل آنان اطاعت مطلق از ولی امر است: با صرفنظر از اینکه این مَلِک کیست و ماهیت اعمال و افکارش چیست و چطور به حکومت رسیده است؟ دلیل اینکه آل سعود از آنها خواسته پیرو امپریالیسم جهانی باشند، به این مطلب بر می گردد که آنها تنها به امر انگلیسی ها در گذشته، و در زمان حاضر به دستور آمریکاییان تعیین می شوند و از این رو وهابیون بردگانی به تمام معنی کلمه اند، اینان جز به دستور اربابانشان کاری نمی کنند و تنها به اشاره آنها حرف می زنند.

 

 

اصل دوم آنها تکفیر مخالفان و قتل آنان است: وهابیان در آغاز پیدایش خود هزاران تن از مسلمانان شیعه و سنی را کشتند و در زمان حاضر نیز، حسب راهنماییهای گام به گام آمریکا و صهیونیسم، بیشترین توجه خود را به طور خاصّ بر قتل شیعیان و تکفیر آنها متمرکز کرده اند.

 

 

از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آتش جنگ بر ضدّ تشیّع افزوده تر شده است و این آتش تا ظهور فرج ادامه خواهد داشت، امّا این بدین معنی نیست که مسلمانان اهل سنت از شعله های این جنگ بر کنار باشند، زیرا وهابیت و رؤسای آنان در پی این نیستند که در آن واحد در دو جبهه کار کنند . آنها میخواهند اهل سنّت را بر ضدّ برادران شیعه شان برانگیزند، تا فتنه ایجاد شود و همگی در خون خود غرق شوند.

 

 

اصل سوم آنان الغا و بی اعتبار سازی عنصر عقل و اندیشه و منطق و جایگزین کردن سلفیه است: یعنی هر آنچه را که سلف انجام داده اند را انجام بدهیم، و این مصیبت بزرگی است؛ زیرا اسلام تأکید زیادی بر تفکر و حکمت و منطق و رحمت و احسان نموده، نه تقلید از سلف، اگر منظور از سلف، صحابه باشد که آنها هرگز معصوم از خطا نبوده اند، پس آیا ما باید از خطاهای آنان هم پیروی کنیم؟ پس نقش عقل کجا رفت؟ و حرمت ریختن خون مسلمانان و بی گناهان که اسلام آن همه تأکید بر آن داشته و آن را اولین اولویت بعد از ایمان به خدا قرار داده، چه می شود؟ آیا رسول الله (ص) یک حدیث گفته اند که در آن به پیروی از صحابه یا سلف امر کرده باشد؟ و همگان بر آن اتفاق داشته باشند؟ جواب: نه، بلکه ایشان آشکارا به پیروی از اهل بیت (ع) و صحابه بزرگ مثل: ابوذر غفاری و عمار یاسر و حذیفة بن نعمان و سلمان و جابر انصاری و محمد بن ابی بکر و مقداد و عثمان بن مظعون و مانند آنان امر کرده است، در حالی که منظور از سلف نزد وهابیت، بدکارانی چون معاویه و ابوسفیان و یزید و مروان و عمرو ابن العاص و حجاج و بنی امیه و بنی عباس و بقیه آدمکشانی است که چهره تاریخ را با جنایاتشان سیاه کرده اند...

 

 

الغای عقل و منطق و فکر نزد وهابیت و به جای آن تمرکز بر فرهنگ گله و چوپان در بین آنان مهمترین وظیفه ای است که سرویس اطلاعاتی بریتانیا از طریق آل سعود و فتواهای مزدوران یهودی صفتشان ترویج می دهند که بر اساس آن باید کر و لال و کور شد، و این یعنی استمرار بندگی و خضوع در مقابل دشمنان اسلام و نابودی اسلام از داخل...

 

 

بهترین مثال در رابطه با شستشوی مغزی و الغای عقل نزد وهابیون، فتوای ابن باز در تکفیر کسانی است که قائل به کروی بودن زمین هستند، مسلمان شیعه یا سنی یا صوفی اگر به غیر این معتقد باشد، کافر است و بر حسب شریعت وهابیت قتلش واجب! آری وهابی، چه سعودی، چه عراقی، چه افغانی و چه پاکستانی و ... اول مغزش را با حشیش و پول استعمار شستشو می دهند و بعد می رود و خودش را در بازارها و مناطق شیعه منفجر می کند، علیرغم اینکه هیچ کدام از آن انسانها دخالتی در حوادث و رویدادهای موجود نداشته اند، و این موضوع، از نظر تروریست وهابی هیچ اشکالی ندارد!

 

 

اسلام هراسی:

 

 

زشت نشان دادن چهره اسلامی که پیامبر رحمة للعالمین آورده و توقف انتشار آن در جهان به دست سلفیه فقط بر حسب تصادف نیست، بلکه بر اساس نقشه خطرناکی است که وظیفه اولش این است که کودکان وهابی در سنین نونهالی را با مفاهیم قتل و خونریزی و رافضه و تکفیر شستشوی مغزی دهند، بر اساس این نقشه، آل سعود خلفای خداوند در زمین هستند و علمائشان (که فاسدترین خلق خدایند) عابد و زاهد و واجب الاطاعه می باشند "شیعه را بکشید تا وارد بهشت شوید و صوفیه و زائران قبور اولیاء الله مشرکند و قتل آنان واجب است. اهل سنّت هم اشعری مذهب و گمراهند و بیش از ایمان به کفر نزدیکند!" دیگر چه توقعی می توان از آنان داشت؟ جز تخریب و کشتار و جنایت.

 

 

بر حسب نظریه بوردیو Bourdie جامعه شناس و کارشناس علوم تربیتی فرانسوی، بعد از بهره برداری از سرمایه فکری کودکان، با آموزش مفاهیم افراطی گری و قتل به آنان، بسیار سخت و حتی محال خواهد بود که آنها بتوانند در آینده از قید و بند این مفاهیم آزاد شوند!

 

 

کلمه تروریست اسلامی در روزنامه های جهانی بسیار شایع شده، در حالی که صحیح آن این است که بگویند تروریست وهابی، چرا که اسلام هیچ دخلی در کارهایی که آنان انجام می دهند، ندارد، دینی که رحمت برای عالمیان است و برای اتمام مکارم اخلاق آمده است.

 

 

وهابیت به عنوان یک جنبش تروریستی و سازمانی بسیار نزدیک به مافیا عمل می کند. این جنبش شوم با پولهای بی حساب آل سعود زنده است، پولهایی که در اصل از دزدی از جیب ملّت نجد و حجاز بدست آمده است، ملتی که دچار فقر و ظلم و بیکاری و پخش موادّ مخدّر و ناهنجاریهای جنسی هستند. اینها فقط فرضیه و ادّعا نیست، بلکه حقایق مستند و گزارشهای سازمان ملل متحدّ و فیلمهای واقعی از سایت یوتیوب است.

 

 

در هر حال ما می گوییم که برادران اهل سنت بیشتر از شیعیان خواستار محکومیت وهابیت هستند، زیرا آینده جهان اسلام با وجود این فرقه انحرافی بسیار خطرناک است و هر دوی آنها باید در کنار هم متوجه غدّه سرطانی وهابی سعودی خونخوار باشند که ملّت عراق را به بازی گرفته و تار و پود آن را از هم گسیخته است.

 

 

ما در برابر همه این مصائب به خداوند قادر و مدبر توکّل می کنیم و از او می خواهیم که همه شهدای مظلوم این جنایات را در رحمت واسعه خود جای دهد و در این مصائب بزرگ که بر سر انسانیت و مسلمین می آید، اجر جمیل عنایت نماید و عراق را از لوث بعثیان و تکفیریان وهابی و سلفی رهایی بخشد. و الحمد لله ربّ العالمین.

منبع خبر: سلام شیعه

 

 

 

 

 

 

حمله وهابیون به اهل‏سنت در جشن میلاد پیامبر(ص)

برخی از فرقه های افراطی که با به کارگیری ابزار خشونت سعی در تحمیل برداشت خود از اسلام به سایر فرقه‏ها دارند این اجتماع را هم به خون کشیدند.

در حالی که برخی از فرقه های به ظاهر مسلمان همچون «وهابی» و «دیو بندی» مراسم میلاد پیامبر اکرم(ص) را شرک و بدعت می‏نامند در دوازدهم ربیع الاول امسال هم، مردم سنی پاکستان در یک گردهمایی بزرگ گرد آمدند اما متاسفانه برخی از فرقه های افراطی که با به کارگیری ابزار خشونت سعی در تحمیل برداشت خود از اسلام به سایر فرقه‏ها دارند این اجتماع را هم به خون کشیدند.

به گزارش رحماء این دقیقا همان چیزی است که در «دیر اسماعیل خان» و «فیصل آباد پاکستان» در روز میلاد حضرت رسول (ص) شاهد آن بودیم، وقتی که دیوبندی ها و وهابیون افراطی که متعلق به گروه تروریستی «طالبان» و «سپاه یزید» بودند، به اجتماع مسالمت‏آمیز مردم مسلمان حمله کردند و متاسفانه تعداد زیادی از مسلمانان و برادران اهل‏تسنن را به خاک و خون کشیدند.

سؤالی که اکنون مطرح می‏شود این است که چرا این اخبار در رسانه های پاکستان به صورتی نادرست نمایش داده شده و یا به طور کلی سانسور می شود؟

یک جواب ساده برای این سوال وجود دارد و آن این که: لابی گروه افراطی طالبان (شامل وهابی‏ها و دیوبندی‏های افراطی) با سرمایه های کلانی که عموما از سوی عربستان سعودی تغذیه می شود، دارای قدرت نفوذ زیادی در رسانه های پاکستانی است.

به همین دلیل آنها اجازه نمی دهند که واقعیت شرور ایدئولوژی آنها برای همگان و خصوصا طرفداران پاکستانی شان عیان شود؟

از این رو آنها حوادث مهیب در دیر اسماعیل خان و فیصل آباد را که نمونه بارزی از تروریسم محض بود، به صورتی نادرست نشان داده و از آن بعنوان درگیری های فرقه ای یاد می کنند.

این درحالی است که این قبیل حوادث، درگیری‏های قومی و قبیله‏ای نیستند، بلکه حملاتی تروریستی از ناحیه عده‏ای اقلیت افراطی بر علیه تمامی نژادها و اقوام منطقه محسوب می‏شوند.

این مبارزه ای بین طرفداران حقیقی اسلام و تروریست هایی همچون «ملا عمر»، «بن لادن» و «ریگی» است که تنها نامی از اسلام را به عنوان فریب اذهان عمومی یدک می کشند. و اکنون این وظیفه دولت پاکستان است که امنیت مردم خود را در برابر حملات تروریستی این گروهک‏ها تأمین کند.

 

 

 

 

 

تفاوت‌هاي وهابيت و اهل سنت

 

وهابيت خون همه امت اسلامي را مباح مي‌دانند به جز پيروان خود

دشمنان دين و اسلام هميشه در تلاش بودند که اسلام را از داخل لطمه بزنند. انگليسي‌ها فردي را که محمد نام داشت و پسرعبدالوهاب بود، براي ايجاد فرقه وهابيت انتخاب نمودند و او را واداشتند تا که کتابي به نام «التوحيد» به چاپ برساند و گرايش وهابيت را رسماً در عربستان سعودي بنا نمودند. در اين ميان تنها اهل سنت نبود که آسيب مي‌ديد، بلکه تمام مسلمانان با فرقه و مذاهب اسلامي متفاوت از اين ناحيه آسيب ديدند.

«تابناک» ـ مولوي عبدالرحيم رضوي رئيسي از روحانيون اهل سنت سيستان و بلوچستان است. وي دانش‌آموخته حوزه‌هاي علميه اهل سنت پاکستان بوده و هم اکنون به امر تدريس و نظارت بر مدارس ديني اهل سنت در شهر زاهدان مي‌پردازد. مولوي رضوي در خصوص وهابيت مطالعه و تحقيق‌هايي زيادي داشته است.

 

تفاوت نظري، فکري و عملي فرقه وهابيت با اهل سنت چيست؟

 

تفاوت نظري و فکري اين فرقه با اهل سنت زياد است. وهابيون در همه عقايد اسلامي با اهل سنت و بالجمله با مسلمانان تفاوت و اختلاف زيادي دارند؛ براي مثال زماني که وهابيت را انگليس در بلاد حرمين شريفين راه‌ انداخت، آنها بيشتر علماي حرمين را که اهل سنت بودند، به شهادت رساندند و همه آثار ديني و فرهنگي مسلمانان را و از جمله بارگاه‌هاي ملکوتي جنت البقيع را که مقبره‌ها و عمارتهايي داشتند و حتي خود ضريح حضراي حضرت رسول (ص) را هم خواستند تخريب نمايند که موفق نشدند. تاريخ گواه است که آنها خون همه امت اسلامي را مباح مي‌دانستند به جز پيروان خود. آنها در راه کفر و عليه اسلام قيام کردند تا علماي اهل سنت واقعي، فرهنگ ديني و اعتقادي مسلمانان را از بين ببرند که امروز اعتقادات سوء آنها بر همگان شناخته شده است؛ بنابراين در طرحي جديد تصميم گرفتند اين فرقه را با نام‌هاي ديگري به ميدان بياورند که متاسفانه در کشور‌هاي اسلامي و در بين مسلمانان نفوذ کردند.

 

مساله‌اي که امروز جاي تاسف زيادي دارد، اين است که بعضي از مسلمانان گول اين راه کار جديد را خوردند که در برخي موارد موجب تخريب چهره واقعي اهل سنت شده است. توصيه بنده به مسلمانان اين است که اين گروه ضاله را که تفاوت فکري و نظري و مقادير زيادي با عقايد اسلامي قديمي دارد مي‌توان شناخت پس همواره تلاش کنند که در دام اين شياطين نيفتند؛ زيرا آنها در اقوام و قبيله‌ها و همه کشورهاي اسلامي نفوذ کرده‌اند.

 

وهابيت از چه زماني و توسط چه کساني تاسيس شده است؟

 

خداوند در قرآن کريم مي‌فرمايد:

بسم الله الرحمن الرحيم

لن ترضي عنک اليهود و ... حتي ان تتبع ملتهم

 

دشمنان دين و اسلام هميشه در تلاش بودند که اسلام را از داخل لطمه بزنند. انگليسي‌ها فردي را که محمد نام داشت و پسرعبدالوهاب بود، براي ايجاد فرقه وهابيت انتخاب نمودند و او را واداشتند تا که کتابي به نام «التوحيد» به چاپ برساند و گرايش وهابيت را رسماً در عربستان سعودي (که امروز مشاهده مي‌کنيم که کاملاً تحت نفوذ استکبار مي‌باشد) بنا نمودند. اين فرقه با حمايت دولت سعودي مراکز و دانشگاه‌هاي زيادي در عربستان و ساير کشورهاي منطقه و مسلمان تاسيس کردند و در کشورهاي اسلامي فعاليت‌هاي ديني، سياسي و... را آغاز نمودند.

 

اين فرقه در پيشبرد اهداف خود، طعمه‌هايي در ميادين ديني و اعتقادات مذهبي مسلمانان قرار مي‌دادند و عملاً راه را براي داشمنان اسلام هموار مي‌نمايند و به تخريب چهره اسلام مي‌پردازند؛ به گونه‌اي که هم‌اکنون نيز بعضي از کشورهاي اسلامي با پيامدهاي اين فرقه دست به گريبان هستند. اين فرقه توانست در ميان اهل سنت خود را جاي دهد که متاسفانه امروز شاهد پاره‌اي از دسيسه‌هاي آنها در ميان مردم مسلمان اهل سنت منطقه هستيم. عمده فعاليت اين فرقه ايجاد شکاف و تفرقه بين امت اسلامي است. با ايجاد اختلاف ميان مسلمانان منطقه و پاره‌اي از عمليات تروريستي که اين فرقه انجام دادند، زمينه را براي ايجاد پايگاه‌هاي نظامي توسط يهود و نصاري عليه مسلمانان مهيا نمودند.

 

 

اين مساله کاملاً روشن است. دشمن مقدسات اسلامي همين گروه وهابي هستند و شدت آسيب‌هايي که از ناحيه اين فرقه صورت گرفته، از ناحيه يهود و نصراني‌ها تاکنون صورت نگرفته است. در پشت همه فتنه‌جويي‌ها همين شياطين قرار دارند و عوامل اجرايي آنها امروز در مناطق مختلف در پي برآوردن اهداف آنها مي‌باشند که متاسفانه بنده از معرفي و نام بردن آنها معذورم.

 

توهين‌کنندگان و آسيب رسانان مقدسات مسلمين را از اعتقادات فکري و عملي‌شان بايد شناخت؛ آنها اهداف سياسي دارند و و دين را ابزار اين هدف قرار دادند و متاسفانه در اين زمينه در برخي کشور‌هاي اسلامي موفقيت‌هايي نيز داشتند و کشورها زماني به اين نيت شوم پي مي‌برند که آنها به خواسته‌شان که همان تضعيف و تفرقه بين مسلمانان و کشور‌هاي اسلامي و تسلط استکبار بر حکومت‌هاي اسلامي است، مي‌رسند. ملت‌ها هنگامي متوجه مي‌شوند که اين آسيب با نام دين و مذهب بر سرشان فرود آيد و آن زماني است که متجاوزان به اهداف خود رسيده باشند.

 

رابطه بين اهل سنت و وهابيت چگونه بوده است؟

 

پيش از نفوذ فرقه وهابيت در منطقه، مردم مسلمان منطقه مشکلي با خود نداشتند و در کنار يکديگر در صلح و امنيت زندگي مي‌کردند و هيچ يک از اين حرف‌ها و تعصبات پوچ و بي‌معني در ميانشان وجود نداشت. اما با آغاز به کار اين فرقه و نفوذ ميان مسلمانان منطقه، مردم مسلمان تشنه خون يکديگر شدند؛ بين مردم شکاف و اختلاف پديد آمد و هر روز شاهد اتفاق و مسأله سياسي جديدي در منطقه هستيم.

 

همان گونه که قبلاً هم عرض کردم، در اين ميان تنها اهل سنت نبود که آسيب مي‌ديد، بلکه تمام مسلمانان با فرقه و مذاهب اسلامي متفاوت از اين ناحيه آسيب ديدند. در عربستان و کشورهاي ديگر اسلامي علماي دين و مردم مسلمان هدف پيکان اين شياطين قرار گرفتند. در عراق، افغانستان، پاکستان، يمن، هندوستان و حتي کشور خودمان ايران در استانهاي سيستان و بلوچستان يا کردستان شاهد قضايا و عمليات تروريستي بوديم که همه اينها با اهداف سياسي صورت گرفته است. آنها (وهابيت) همواره تلاش نمودند با ايجاد ناامني و اختلاف ميان مسلمانان و با اجراي سلسله عمليات‌هاي تروريستي و با ازميان برداشتن علماي اهل سنت وشيعه به اهداف پليدشان دست يابند.

 

 

 

پیشنهاد احمقانه مفتی وهابی برای حل مشکل زنان در طواف

 

«یوسف احمد» عالم‌نمای سرشناس وهابی در عربستان سعودی، طی پیشنهادی بسیار عجیب و احمقانه خواستار تخریب خانه خدا شد تا به اصطلاح مشکلات اختلاط بین زنان و مردان هنگام طواف پایان یابد.

«یوسف احمد» در هنگام پخش شدن یکی از برنامه‌های شبکه ماهواره‌ای "البدایه" از طریق تلفن میهمان برنامه بود. وی در همان هنگام طی اظهاراتی گفت: اختلاط بین زنان و مردان هنگام طواف کعبه، عملی حرام است. بنده این نظرم را از فتوای شیخ «عبدالعزیز بن باز» (مفتی سرشناس تکفیری) برداشت کرده‌ام.

 

این عالم نمای سرشناس وهابی در ادامه گفت: بنده پیشنهاد می‌کنم که مسجدالحرام به طور کامل تخریب شود و از نو ساخته شود. در طراحی جدید، کعبه بهتر است ده، بیست یا سی تکه باشد! تا طواف زنان از مردان جدا شود!

 

شایان ذکر است «یوسف احمد» یکی از سرشناس ترین و افراطی ترین عالم نماهای وهابی تکفیری در عربستان سعودی است و آراء، نظرات و دیدگاه‌های بسیار خشن و افراطیش زبان زد خاص و عام است. برای نمونه او چندی پیش با صدور فتوایی خواستار ترور شاهزاده میلیارد سعودی «ولید بن طلال آل سعود» شد. وی علت صدور آن فتوا را مالکیت این شاهزاده بر مجموعه شبکه‌های موزیک «روتانا» اعلام کرد، زیرا به اعتقاد وی این شبکه‌ها انتشار کننده فساد و فحشا هستند.

منبع:شیعه آنلاین

 

فتواي عجيب يک مفتي سعودي درباره حجاب

سايت خبري ايلاف که به مواضع ضد شيعي شهره بوده و فراتر از آن مشي ضد ديني را در پيش گرفته است، با درج فتوايي از احمد بن قاسم بن احمد بن وافديه الغامدي مفتي جوان اهل سنت در عربستان که با صدور فتواهاي عجيب خود بار ديگر افكار ابن تيميه مفتي قرن ۱۲ را احياء كرد نوعي جنجال در محافل ديني عربستان به پا کرده است.

 

او در يكي ديگر از فتواهاي جنجالي خود گفته است كه آيه وجوب حجاب صرفا براي حفظ شان مادران مومنين(زنان پيامبر) نازل شده و عموميت مسلمانان را ندارد.

 

الغامدي در دفاع از نظرات عجيب خود مي گويد: در آغاز صدور هر فتوا با مخالفت هاي مواجه مي شوم اما مخالفان من پس از آنكه در عمق نظرات من فكر مي كنند متوجه مي شوند كه فتوا دقيقا منطبق بر موازين شريعت و سنت رسول خداست! و اين پديده موجب مي شود كه من در عزم خود بيش از گذشته راسخ شوم!

 

او نظرات برخي از شخصيت هاي اسلامي درباره فتواهاي خود را بي ارزش خوانده و آن ها را به تعمق بيشتر در قران فرامي خواند.

 

الغامدي دكتراي افتخاري از يكي از دانشگاه هاي آمريكا و مدرك دكتراي ديگري از دانشگاه ملك عبدالعزيز جده دارد و ناظر فني پخش برنامه هاي مذهبي در يكي از كانال هاي مذهبي در بوركينافاسو است و سمت هاي مهمي در اداره كل امر به معروف و نهي از منكر عربستان دارد

 

حرمت استفاده از قرآن به عنوان زنگ موبایل

 

 

به نقل از رسا، مجمع پژوهشهای اسلامی جامعة الازهر مصر استفاده از قرآن کریم به عنوان آهنگ تلفن همراه را حرام اعلام کرد.

شیخ علی عبدالباقی، دبیرکل این مجمع پس از جلسه ای که به ریاست دکتر محمد سید طنطاوی رئیس الازهر برگزار شد، استفاده از قرآن کریم به عنوان آهنگ تلفن همراه را سبب توهین به قرآن و عدم احترم به قداست و جلالت آن برشمرد.

 

وی تاکید کرد: افراد با قطع قرائت قرآن برای پاسخگویی به تلفن، به این کتاب مقدس توهین می کنند.

 

 

 

 

 

شناخت معرفتی وهابیت

1. وهابیت، یعنی تبدیل اهل سنت به یک مکتب، یا به عبارتی سنی ایسم که سعی می کند، براساس آموزه های اهل سنت مکتبی بنا کند که در مسائل درونی و برونی انسان نظریه سازی کند ومثل همه مکاتب، دارای یک سیر تاریخی در مفهوم سازی است که یافتن ریشه های تاریخی و جغرافیای این مکتب بسیار ضروری است.

2. مکان و فضا و جغرافیای این مکتب عربستان است و این جغرافیای فرهنگی سخت بر چارچوب معرفتی این مکتب تأثیرگذاشت. عربستان یک کشور پهناور صحرایی است که فضای انتزاعی در آن راه ندارد و فضای حس گرا و احساس گرا بر آن حاکم است. به همین دلیل دانش حاکم بر شبه جزیره عربستان ادبیات است.

3. روشنفکری قرن نوزدهم عربستان تحت الحمایه انگلستان به باز تولید فرهنگ عربستانی در قالب دین اهل سنت، پرداخته است و روش شناسی این بازتولید در قالب تحویل و تقلیل تسنن به دین یهود انجام پذیرفته (پروستانتیزم اسلامی تسننی) یا قوالب تفسیر بنیادگرایی یهودی برای تفسیر اسلامی سنی به کار برده شده است (مانند تفسیر یهود تشیع در قالب بهائیت در قرن نوزدهم که پروتستانیزم شیعی نام دارد.)

4. به همین دلیل، وهابیت در نقاطی رشد می کند که حالت قبائلی و صحرایی داشته باشد؛ مثل پاکستان و افغانستان، چون فقط در این فضاهای سنتی است که قدرت باز سازی و بازتولید خود را دارد و در فضاهای شهری و یا غیر قبائلی رشدی ندارد.

5. وهابیت چون بیابان گرایی را محور جغرافیای فرهنگی خود قرار می دهد، بر فرهنگ شهری می تازد و این را با شعار زهد و سادگی و غیره عجین می کند که بعد مذهبی به آن می بخشد، ولی در قالب نظریه ابن خلدون که همین کوچ نشینان بریک جانشینان را ترسیم می کند، می گنجد.

6. زمینه ساز حکومت پادشاهی عربستان، همین وهابیت است، چون فضای سیاسی ترسیم شونده توسط وهابیت، همان پادشاهی است که براساس امیری و امرایی بیانگردانی بنا می شود. زیرا تصلب گرفته شده از یهودیت با پادشاهی همگون و همنوا است؛ چنان که در تورات آمده است.

7. وهابیت یک نوع سکولاریسم زهدگرا را در بطن خود دارد؛ پس هرگونه معنای فرامادی حاکم بر زندگی دنیوی را نفی می کند و فقط زهد را ترویج می نماید و یک زهد خشک و مناسکی را حاکم می کند؛ پس با هرگونه ولایت و عرفان مخالفت کرده، نوک مخالفت را متوجه هرگونه معناگرایی غیردنیوی به عنوان شرک کرده، نوعی توحیدگرایی غیرمعناگرا را ترویج می کند.

8. مخالفت با شیعه و تشیع در همین قالب است، چون شیعه یک توحیدی ولایت مدار و معناگرا دارد که تار و پود زندگی دنیوی و اخروی را می پوشاند.وهابیت معناگرایی استدامه یافته از دنیا تا آخرت را نفی می کند و فقط به آخرت عملگرای قیامتی اعتقاد دارد؛ به همین دلیل باید گفت که این مکتب به نوعی خشونت عملگرا و زندگی خصوصی و عمومی معتقد است و اگر شکل حکومتی به خود بگیرد، حکومتی بسیار خشن خواهد بود.

9. پارادایم اسلامی یا الگوی تاریخی آن براساس خلیفه دوم شکل می گیرد که اسلامی مختص به او است. شناخت این نوع تفسیر در تاریخ اسلام می تواند ما را به شناخت معرفتی وهابیت برساند و فرق آن با تفسیر دیگر خلفای راشدین و بطور خاص با امام علی(ع) می تواند نقاط برخورد وهابیتبا شیعه را بیان کند.

10. وهابیت پس از انقلاب اسلامی ایران بازسازی فکری و معنوی خود را آغاز کرد؛ چرا که نوعی واماندگی فکری و ساختاری را در جهت بخشیدن معنوی و اسلامی به جهان امروز احساس کردند و همان مذهب مورد غضب آنها، موفق به راندن غربی ها از لبنان و دیگر کشورهای اسلامی شد. پس دست به یک سری خشونت های جهانی علیه کشورهای غربی و به طور خاص، امریکا زد که البته آنها نیز از این خشونت گرایی سخت استفاده کردند که روند آن تا حال هم ادامه دارد.

 


گزارش تخلف
بعدی